هلا هلا ، تا این لحظه: 14 سال و 7 روز سن داره

دختر نازم هلا

مي نويسم براي هلا...

سلام خانم خانمها عزيزم ديروز بالاخره كارهايمان تمام شد و بعد از ظهر وقتي از سر كار اومدم با هم خوابيديم و نكته جالب اينكه وقتي چشمهاتو باز كردي يكدفعه گفتي (up-down) خيلي خوشحال شدم دوستت دارم
27 بهمن 1390

پیشرفت دخترکم هلا 23/11/1389

بابایی جدیدا یاد گرفتی به انگلیسی بهت میگیم washing hand. washing face  صورت و دستت رو میشوری، درضمن وقتی بهت میگیم washing تو خودت به انگلیسی میگی hand. بابایی خیلی شیرین شدی البته همه اینهارو مامانی یادت داده . حالا منو تو میگیم : مامانی میسی. بابایی خیلی شیرین شدی راستی دستت درد نکنه توی این خونه تکونی خیلی به منو مامانی با اون دستهای کوچیک کمک کردی. ...
24 بهمن 1390

بدون عنوان

سلام دخي منگولي مامان ديشب ياد گرفته بودي به بابايي مي گفتي بابا پدر   و به من مي گفتي مامان مادر و حسابي بلند داد مي زدي حسابي خونمون به هم ريخته و داريم خونمونو رنگ مي كنيم و شديدا به هم ريخته شده و از همه خوشحال تر تو دختر نازم و مسئله جالب اينكه بدون دمپايي در سخت ترين شرايط هم تو خونه راه نمي ري و حسابي كمك من و بابايي كردي تا اينكه خونه رو كمي مرتب كنيم دوستت دارم راستي لالايي هم مي خوني ( مهتاب دادادا ) به اين نتيجه رسيدي م كه شما (ل)‌را نمي تواني بگي و به همين خاطر اسم خودت را مي گي (آدا) يا همون هلا ، دادا يا همون لالا  و (د) را ت مي گي حميت همون حميد ، مجيت - مجت يا همون مجيد
18 بهمن 1390

بدون عنوان

سلام گل بادومم عزيز دلم چند وقته كه تو داري به اوج كراهايت شيرين زبوني هايت و شيرين كاري هايت مي رسي من متاسفانه سرم خيلي شلوغه و اصلا نتونستم به وبلاگت سر بزنم  بالاخره امتحانات ، اداره و كارهاي خونه و .... شرمنده كلمات زيباي هلا : مجيد طوطي hot door ناصر  منم دارم  با لحن  خاصي مي گي كه آدم مي خواد بخورت بيا بيشين اينجا و كلي چيزهايي كه كاملا متوجه مي شي و من متاسفانه به علت كمبود وقت نمي تونم برايت بنويسم جبران مي كنم گلم عزيزم تو  بهترين ، عاقل ترين ، دلسوزترين و زيبا ترين دختر دنيا هستي       ...
15 بهمن 1390

بعد از چند وقت ...

دختر نازم سلام هلاجان مامان چند وقت كه سرم خيلي شلوغ بوده و مشغول امتحان و اداره بودم امروز سرم خلوت تر شده و برايت كمي از شيرين كاري هاي تمام ناشدنيت مي نويسم : از ادبت كه همه و همه و رو مدهوش كرده به قول دايي (داداش يا همون داش ) كلا نظيفي و خيلي منطقي نوع بازي كردنت خاص خيلي مهربوني ، خيلي ارام و با آرامش خاصي بازي ميكني جديدا مي گي : بيا بيشين لينجا ، now من (نوبت من )‌ ديروز حدود 1 ساعت جلوي ظرف شويي داشتي آب بازي مي كردي دندانهاي نيش بالاييت كامل و پايينيت دارن در مي يان و چهره ات كاملا عوض شده موقع عكس انداختن ژست ميگيري و بعد خودت هم مي ياي نگاه مي كني باز هم مي نويسم
8 بهمن 1390
1